در مقاله راهنمای جامع تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال قصد داریم شما عزیزان را با تفاوت های علم تکنیکال و فاندامنتال و مزیت و معایب هر کدام آشنا کنیم.
تحلیل تکنیکال, پر کاربرد ترین و محبوب ترین نوع تحلیل در بین تحلیل گران و تریدر های بازار مالی است.
دلیل اصلی محبوبیت این نوع تحلیل کارا بودن تحلیل تکنیکال است و انعطاف تحلیل تکنیکال ,به تحلیل گران بازار های مختلف این اجازه را می دهد که در هر بازاری از آن استفاده کنند در صورتی که علم فاندمنتال این ویژگی را ندارد و فاندمنتال هر بازاری (کریپتو ,فارکس ,بورس) مختص به همان بازار است و به این دلیل تحلیل گران فاندمنتال در یک بازار خاص توانایی معامله کردن در بازار دیگر را ندارند.
علم تکنیکال ,علم یادگیری زبان چارت و نمودار است و تحلیل تکنیکال بغیر از بررسی نمودار با هیچ مولفه ی دیگری در ارتباط نیست.
به تحلیل گر تکنیکال ,تکنیکالیست و یا چارتیست گفته میشود و دیدگاه اصلی چارتیست ها این است که هرچیزی نیاز دارند در نمودار پیدا میشود و میتوانند تقاضا یا عرضه را در نمودار ببیند این در حالی است که علم فاندمنتال بدنبال چرایی و علت تغییرات میگردد.
برای مثال علم فاندمنتال علت ریزش اخیر بازار بورس آمریکا (NYSE) رابالا رفتن شاخص دلار آمریکا(DXY) و رشد نرخ بهره در فدرال رزرو میداند ولی علم تکنیکال به علت اهمیتی نمی دهد و دیدگاه بر این اساس است که اگر قیمت ها قرار است کاهش پیدا کنند نمودارها توانایی این را دارند که از قبل به شما این هشدار را بدهند و از رفتار گذشته ی نمودار میتوان ,آینده ی نمودار را پیش بینی کرد.
یکی از اساسی ترین اختلاف های دیدگاهی ,بین تکنیکال و فاندمنتال در نگاه به گذشته و آینده است بطوری که علوم تکنیکال بر این باورند که آینده چیزی جز تکرار گذشته نیست و اگر نمودار ها رفتاری در گذشته داشته اند در آینده همین رفتار ها تکرار خواهد شد و با کمک گذشته ی نمودار، شما میتوانید آینده ی نمودار را ببینید ولی علوم فاندامنتال این تفکر را قبول ندارند و دیدگاه آن ها این است که پارامتر ها و متغیر های علتی و تاثیر گذار در آینده با پارامتر های گذشته متفاوت هستند.
این تفاوت دیدگاهی را با یک مثال بررسی میکنیم: مدت هاست در دنیا می شنویم که صنعت انرژی به سمت انرژی های سبز و تجدید پذیر حرکت خواهد کرد و در دنیای آینده انرژی های تجدید ناپذیر مثل نفت و زغالسنگ جایگاهی ندارند و تحلیل گران فاندمنتال بر این باور هستند که نمودار های صنایع انرژی های سبز در آینده رشد های خوبی خواهند کرد و نفت کم کم رونق خود را در بلند مدت از دست خواهد داد ولی دیده شد که بار دیگر قیمت نفت اعداد و رکورد های جدیدی برای خودش ثبت کرد و گذشته بار دیگر تکرار شد.
حال سوال این است آیا فاندمنتال درست میگوید یا تکنیکال؟
در قدم بعدی سوالی بوجود می آید که از کدام تحلیل باید استفاده کرد ؟
تفاوت های زیادی در بین این دو نوع تحلیل وجود دارد و باید چند مورد اساسی را بررسی کرد که خواننده توانایی انتخاب مسیر خود را داشته باشد.
تفاوت اولی که در ابتدای متن هم ذکر شد میزان انعطاف علم تکنیکال است در حالی که علم فاندمنتال این انعطاف را ندارد یعنی شما از علم تکنیکال در هر بازاری میتوانید استفاده کنید ولی علم فاندمنتال در هر بازاری مختص به همان بازار است با این وجود باز هم نمیتوانید با یک سبک تکنیکال در همه ی بازار ها کار کنید بلکه باید از سبک هایی که متناسب با همان بازار است استفاده کنید یعنی یکبار با علم تکنیکال آَشنا میشوید ولی طریقه ی استفاده از این علم در هر بازاری متفاوت است.
دانش فاندامنتال عمدتا شامل چه مواردی است:
در بحث بررسی فاندامنتال باید همه جوانب از جمله بررسی پروژه ای که قصد سرمایه گذاری در آن را داریم اعم از هیئت مدیره،نقشه راه پروژه،اهداف و مقاصدی که اعلام شده است،میزان موفقیت های آن در برنامه های قبلی خود،میزان گردش در دست آن سهم یا ارز و… را باید بررسی کرد.
در موارد دیگر شرایط کلان و اقتصادی را باید بررسی کرد (تغییر در شرایط اقتصادی توسط دولتمردان و بانک های مرکزی و حتی تهدیداتی از جمله جنگ،مریضی،قحطی و… برای یک کشور و یا جهان میتواند تاثیرات زیادی روی شرایط هر مارکتی بگذارد.
حتی کوچکترین موارد در این علم مد نظر قرار می گیرد.
به عنوان مثال در ارزهای دیجیتال ایجاد تورم و کود با تغییر در نرخ بهره،کرونا،جنگ،درآمد ماینر ها و قیمت تجهیزات آن ها و… در چند سال اخیر توانسته است بر روی بازار تاثیرات زیادی بگذارد.
خب با این مزیت و کارایی علم تکنیکال چرا باید از فاندمنتال استفاده کرد؟
جواب این سوال تفاوت دوم را برای ما روشن میکند.
دنیای بازارهای مالی همیشه با ریسک همراه است و سنجش ریسک یکی از سخت ترین مباحث در بازارهای مالی است و علم فاندمنتال به شما اجازه میدهد که تا حد بسیار خوبی ریسک معامله ی خود را بسنجید و این توانایی را به شما می دهد که با اطمینان و اعتماد زیادی نسبت به معامله ی خود وارد بشوید، این در حالیست که در علم تکنیکال با اطمینان کمتری ورود پیدا می کنید چون شما صرفا یک نمودار را معامله میکنید و هیچ نظری نسبت به چیزی که میخرید ندارید.
جا داره در این قسمت از یک جمله ی آقای وارن بافت بزرگترین سرمایه گذار دنیا استفاده کنیم که گفته است :هرگز روی چیزی که نمیدانید چیست سرمایه گذاری نکنید.
برای مثال سرمایه گذاران ارز LUNA در بازار کریپتو کارنسی, اگر با فاندمنتال این ارز آشنا بودند با احتمال بیشتری میتوانستند شکست این پروژه را پیش بینی کنن و اکثر معامله گرانی که سرمایه های خود را در این ارز از دست دادند,معامله گران چارتیست بودند.
تفاوت سومی که بین این دو نوع تحلیل وجود دارد میزان وقت و انرژی است که برای بدست اوردن این علم میگذارید , قطعا میزان زمانی که برای یادگیری فاندمنتال مصرف میشود خیلی بیشتر از علم تکنیکال است و این یکی از دلایل محبوبیت تکنیکال است چون یادگیری آن به نسبت راحت تر است.
پس نتیجه این است که علم تکنیکال راحت تر یاد گرفته میشود و میزان انعطاف زیادی دارد ولی علم بنیادی سخت تر یاد گرفته می شود و میزان انعطاف کمتری دارد و میزان دقت و اعتماد و ضریب برد بالاتری نسبت به تکنیکال دارد.
نویسنده مقاله راهنمای جامع تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال; مهندس محسن سهرابی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.